سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دنیا خانه‏اى است که از آن بگذرند ، نه جایى که در آن به سر برند ، و مردم در آن دو گونه‏اند : یکى آن که خود را فروخت و خویش را به تباهى انداخت ، و دیگرى که خود را خرید و آزاد ساخت . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 خرداد 1

احساساتت رو روم بنویس  
ای کاش می توانستند از آفتاب یاد بگیرند که بی دریغ باشند در دردها و شادی هاشان حتی با نان خشک شان و کاردهای شان را جز از برای قسمت کردن بیرون
-+-+-+-+-+-
کاغذتم ...احساساتت رو روم بنویس .عصبانیتهات رو روم خط خطی کن . اشکاتو باهام پاک کن.حتی اگه سردت شد بسوزونم تا گرم بشی .فقط دورم ننداز
Zar"; LETTER-SPACING: 0.25pt; TEXT-DECORATION: none">-+-+-+-+-+-
در شیرینی بوسه غرق بودیم که ناگهان شوری اشک رابر لبانم احساس کردم و فهمیدم که این بوسه ی جدایست
گریستن خوب نیست مگر بشود جوری گریست که چشمها نفهمند روزی که گفتی منتظر باش و رفتی تنها شدم وگریستم ، اما هم اکنون تنها نیستم انتظار با من است ولی هر دو با هم می گرییم
-+-+-+-+-+-
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم.
-+-+-+-+-+-
بعد از رفتن تو فقط من مانده ام و روزهایی که بی تو تکرار می شوند و من در خلوت شبهای بی ستاره ام
از به تو اندیشیدن عادتی ساخته ام دراز به درازای آرزوهایی که برایت داشتم و هنوز نمی دانم برق نگاه
کدامین لیلی نی نی چشمان تو را خیره کرد و تیشه ی عشق کدامین فرهاد ریشه ی عشقمان را خشکاند !
اما میدانم که چون مجنون تا ابد در بیابان چشمانت به انتظار تو خواهم ماند....
-+-+-+-+-+-
شبی از پشت یک تاریکی غمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفری صدا کردم. تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم . پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهاییم روئید با حسرت جدا کردم .
-+-+-+-+-+-
اون که می گفت جونش به جونت بنده حالا داره به گریهات می خنده

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در یکشنبه 85/9/5 و ساعت 1:13 صبح | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

( رؤیای 24 )
محمد تحصیلدار
عشق صدای پای ما در کوچه های تنهایی است

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 292996
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو