سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بسیارند کسانی که دانش دارند و از آن پیروی نمی کنند . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: دوشنبه 103 آذر 5

تست پیش دبستانی!
 
How did you do on this one? It"s just one question, so take your time and think about it.
این و چطوری حلش می کنی؟ فقط یک سؤاله، پس وقت بذار و درباره اش فکر کن.
ادامه مطلب...
 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 2:49 صبح | نظرات دیگران()

سوال: چرا مرغ از خیابان رد شد؟
 
ــ داروین: طبیعت با گذشت زمان مرغ را برای این توانمندی رد شدن از خیابان انتخاب کرده است.
ــ همینگوی: برای مردن. در زیر باران.
ــ اینشتین: رابطهء مرغ و خیابان نسبی است.
ــ سیمون دوبوار: مرغ نماد زن و هویت پایمال‌شدهء اوست. رد شدن از خیابان در واقع کوشش
بیهودهء او در فرار از سنتها و ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد.
ــ پاپ اعظم: باید بدانیم که هر روز میلیونها مرغ در مرغدانی میمانند و از خیابان رد نمیشوند.
توجه ما باید به آنها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید دربارهء مرغی صحبت کنیم که از
خیابان رد میشود؟
ــصادق هدایت: از دست آدمها به آن سوی خیابان فرار کرده بود، غافل از اینکه آن طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر.
ــ شیرین عبادی: نباید گمان کرد که رد شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده است. در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام کسی را فراری نمیدهد.
ــ روانشناس: آیا هر کدام از ما در درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از خیابان رد شود؟
ــ نیل آرمسترانگ: یک قدم کوچک برای مرغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها.
ــ حافظ: عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.
ــ کافکا: ک. به آن سوی خیابان کثیف رفت. مرغ این را دید و به سوی دیگر خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک. نگاهی بی‌توجه و وحشتزده انداخت. این ک. را مجبور کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود، تا مرغ را با حضور فیزیکی خود مواجه کند و دست‌کم او را به احترامی وادارد که باعث گریختن مجدد او شود، کاری که برای مرغ دست کم از نظر اندازهء کوچک جثه‌اش دشوارتر مینمود.
ــ بیل کلینتون: من هرگز با مرغ تنها نبودم.
ــ فردوسی: بپرسید بسیارش از رنج راه، ز کار و ز پیکار مرغ و سپاه.
ــ ناصرالدین‌شاه: یک حالتی به ما دست داد و ما فرمودیم از خیابان رد شود. آن پدرسوخته هم رد شد.
ــ سهراب سپهری: مرغ را در قدمهای خود بفهمیم، و از درخت کنار خیابان، شادمانه سیب بچینیم.
ــ طرفدار داستانهای علمی - تخیلی: این مرغ نبود که از خیابان رد شد. مرغ خیابان و تمام جهان هستی را ? متر و ?? سانتیمتر به عقب راند.
ــ اریش فون دنیکن: مثل هر بار دیگر که صحبت موجودات فضاییست، جهان دانش واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتنهای روی سر مرغ را ندیدید؟
ــ جرج دبلیو بوش: این عمل تحریکی مجدد از سوی تروریسم جهانی بود و حق ما برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت ملی ایالات متحده و ارزشهای دموکراسی دفاع کند محفوظ است.
ــ سعدی: و مرغی را شنیدم که در آن سوی خیابان و در راه بیابان و در مشایعت مردی آسیابان بود. وی را گفتم: از چه رو تعجیل کنی؟ گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم انکار کنم.
ــ احمد شاملو: و من مرغ را، در گوشه‌های ذهن خویش، میجویم. من، میمانم. و مرغ، میرود، به آن سوی خیابان. و من، تهی هستم، از گلایه‌های دردمند سرخ.
ــ رنه دکارت: از کجا میدانید که مرغ وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟
ــ لات محل: به گور پدرش میخنده! هیشکی نمتونه تو محل ما از خیابون رد بشه، مگه چاکرت رخصت بده. آی نفس‌کش
ــ بودا: با این پرسش طبیعت مرغانهء خود را نفی میکنی.
ــ پدرخوانده: جای دوری نمیتواند برود.
ــ فروغ فرخزاد: از خیابانهای کودکی من، هیچ مرغی رد نشد.
ــ ماکیاولی: مهم اینست که مرغ از خیابان رد شد. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد. رسیدن به هدف، هر نوع انگیزه را توجیه میکند.
ــ پاریس هیلتون: خوب لابد اونور خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده.
ــ هیتلر: اگر ارادهء ما همچنان قوی بماند، مرغ را نابود خواهیم کرد! فولاد آلمانی از خیابان رد خواهد شد
ــ احمدی‌نژاد: خیابان و فناوری رد شدن از خیابان که کشورمان از آن برخوردار است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت ایران است. ما به رد شدن از خیابان ادامه خواهیم داد. موج معنویت و بیداری در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی این مرغ را از دامان دنیای اسلام پاک خواهد کرد.
!!!!!!!!!!ــ فردوسی پور : چه میـــــــــکــنه این مرغه

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 2:37 صبح | نظرات دیگران()

نمی خواهم بمیرم ،با که باید گفت؟
 
کجا باید صدا سر داد؟
 
                            در زیر کدامین آسمان،
               
                                 روی کدامین کوه؟
 
که در ذرات هستی ره برد توفان این اندوه
 
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد!
 
کجا باید صدا سر داد؟
 
فضا خاموش و درگاه قضا دور است
 
زمین کر ، آسمان کور است
 
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
 
 
اگر زشت و اگر زیبا
 
اگر دون و اگر والا
 
من این دنیای فانی را
 
هزاران با از آن دنیای باقی دوست تر دارم.
 
 
به دوشم گر چه بار غم توان فرساست
 
وجودم گرچه گردآلود سختی هاست
 
نمی خواهم از اینجا دست بردارم!
 
تنم در تارو پود عشق انسان های خوب نازنین بسته ست.
 
دلم با صد هزاران رشته، با این خلق
 
                            با این مهر،با این ماه
 
                            با این خاک،با این آب . . .
 
                                                    پیوسته ست.
 
مرا از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست
 
توان دیدن دنیای ره گم کرده دررنج و عذابم نیست
 
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست.
 
جهان بیمار و رنجور است.
 
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
 
اگر دردی ز جانش بر ندارم ناجوانمردی ست.
 
 
نمی خواهم بمیرم تا محبت را به انسان ها بیاموزم
 
بمانم تا عدالت را بر افرازم، بیفروزم
 
خرد را، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
 
به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم
 
چه فردایی،چه دنیایی!
 
  جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است . . .
 
نمی خواهم بمیرم ، ای خدا!
 
                                     ای آسمان!
 
                                                   ای شب!
 
نمی خواهم
 
              نمی خواهم
 
                              نمی خواهم
 
                                               مگر زور است؟
 
               (فریدون مشیری)

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 2:0 صبح | نظرات دیگران()

 سلام به دوستان گلم؛این بار برای شما دوستان

دکلمه های مریم حیدر زاده را آماده کردم

امید دارم مورد پسندتان قرار بگیره

01-Ya_To_Ya Hich_Kas 

02-Shabe_Raftanet 

03-Nashod_Ye_Ghasri_Besazam      

04-Nameh 

05-Baroon 

06-MarYam_heidari 

07-La_Laei 

08-Baz_Nayoomadi

آلبوم زیبای بابک جهانبخش به نام چی شده

http://files.myopera.com/afshin4/babak/Afshin_01%20Feb.%2010%2000.04.jpg


1 Midoonam 

2 Chi Shodeh 

3 Yadeteh 

4 Hozoor 

5 Khorshido Mah 

6 Madar 

7 Zemzemeh 

8 Tako Tanha 

9 Khodahafez 

10 Yeki Bood Yeki Nabood 

11 Na Mehrabooni 

12 Mix

آهنگ جدید نوید و امید به نام سایه عشق


http://files.myopera.com/afshin4/babak/Afshin_03%20Feb.%2010%2017.22.jpg


Sayeye-Eshgh
 


 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 1:47 صبح | نظرات دیگران()

راز عشق در این است که
بیشتر با نگاه حرف بزنی ،
اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی ،
دوست داشتن را به یکدیگر منتقل کرده ای
شوخی را با دیگران فراموش نکنی ،
در ضمن مراقب شوخی ها هم باش ،
شوخی نا پسند نکن ،
شوخی باید از روی حسن نیت باشد
نه نیشدار
.
راز عشق در این است که ..
به محبوبتان قدرت آرامش دهید ،
واز او قدرت وآرامش دریافت کنید،
اما....... نه با اصرار.
راز عشق در این است که
به دیگری لذت ببخشی ،
ولی عشق را برای لذت نخواهی
زیرا عشق حقیقی هوی  وهوس نیست .
راز عشق در این است که
..
 
باورها ،آرمان ها واهدافتان را با یکدیگر در میان بگذارید.
راز عشق در این است که ..
به عشق بیشتر از یکد یگراحترام بگذارید،
زیرا عشق یک هد یه ازلی خداوند است.
 
حس تملک را از خود دور کنی ،
راز عشق در این است که .
در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود .
راز عشق در این است که
در سکوت دست یکدیگر رابگیرید،
کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید.
راز عشق در این است که
به یکد یگرسخت نگیرید،
..
عشقی که آزادانه هدیه نشود ،اسارت است
این نظر من بود :
به نظر تو راز عشق چیه؟

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 1:46 صبح | نظرات دیگران()

قسمت اول
فقط خانمها بخوانند
به مردان قدرت دهید ، تا صمیمیت فوران کند . مرد موجودی عاشق قدرت است . مرد از اینککه قدرتمند باشد حظ میکند . در آشمان اوج میگیرد و شما را نیز همراه خود بالا میبرد. از اینکه توانا باشد یا احساس توانایی کند لذت میبرد. تا وقتی که مشغول کشتن این احساس در مردان هستید بدانید که تنها میتوانید خواب خوشبختی را ببینید. اگر قدرت مرد را نادیده بگیرید یا از آن انتقاذ کنید بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود.او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد. و حتی ضعفهایش را در جهت تقویت تواناییهایش مثبت جلوه دهد.پس بدانید که:
1-     اگر خودتان دارای درآمد هستید ،هرگز درآمد و پولتان را به رخ همسرتان نکشید.حتی اگر درامد بیشتری داریدهرگز به روی خودتان هم نیاورید.بگذارید همسرتان فکر کند که همه چیز در  دست اوست.و اداره امور خانه به دست قدرتنمد او اداره میشود.
2-     مطلقا او را با کسی مقایسه نکنید.شوهر خواهرم دو تا خانه داردفلانی اینقدر درامد دارد و تو مثل گداها هستی.اگر واقعا به بهبود اوضاع مالی فکر میکنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید.انتقاد دشمن صمیمیت است.
3-     تو بی عرضه ای ، فاتحه  خواندن بر صمیمیت است. تو بی عرضه ای یعنی فرو ریختن مرد. یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم  مشابه " تو بی عرضهای " فاتحه ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.
4-     شوهر خود را حلال مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند.و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
5-     به مردان اندرز ندهید.مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی  حل کنند.و اگر به شما چیزی نمیگویندیعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند.و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند.با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه
کنید.
6-    سکوت مردان را نشکنیداین اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند.اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است.و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
7-     به مردان فضا بدهید گاهی او را رها کنیدتا با خود خلوت کندبا دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند.مدام دنبال او نباشد. فضای رها شدن! این چیزی است که مردان گاهی به آن نیاز دارند. اگر به انها این فضا را هدیه بدهید. انها نیز به شما عشق میورزند.
8-     مرد دوست دارد که از او قدر دانی شود. تشکر به مرد قدرت پرواز میدهد.از هر کار کوچکی که برای شما انجام میدهدتشکر و قدر دانی کنید.تا او نیز بی حساب به شما عشق بورزد.
9-     مرد باید تایید شود.تواناییهای مرد را تایید کنیدو تاکید کنید او صاحب بهترین تواناییها و شایسته ترین همسر( شوهر) است.
10-باید مورد اطمینان باشد. به او اعتماد کنیدبا اطمینان خاط از اینکه او میتواند ، شما میتوانید به راحتی بسیاری از کارها را به بسپارید.
11-مردها را تشویق کنیدمرد عاشق تشویق است.کف زدن ها را فراموش نمیکند.. مرد،  افرین شما را تا عمر دارد  به خاطر
میسپارد.
من نیز لبخند شما را بعد از اجرای این قوانین طلایی برای همیشه به خاطر دارم
 
نکاتی که در بالا ذکر شد شاید در نگاه اول بسیار ساده و سطحی و بی اهمیت جلوه کند ولی باور کنید که با رعایت همین نکات ساده ( و البته بی هزینه ) بسیاری از مشکلات مربوط به نبود صمیمیت بین همسران حل میشود.
 
 موارد بالا برای خانمها است  . به همین  صورت نکاتی هم وجود دارد که اقایان  باید رعایت کنند  که با رعایت انها از سوی اقایان  و رعایت نکات بالا از سوی خانمها  قطعا" صمیمیت در زندگی پر رنگ تر خواهد شد .آری صمیمیتی که  اگر در خانه حاکم باشد همه مشکلات  کم رنگ میشوند و حاضر نخواهید بود که انرا با دنیا عوض کنید.
 
ادامه دارد ...

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 1:37 صبح | نظرات دیگران()

آمارهاى زیر وضعیت کره زمین را در پایان سال 2006 نشان می‌دهند. آمارهایى که حتماً براى شما هم جالب هستند:
ادامه مطلب...
 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/26 و ساعت 1:36 صبح | نظرات دیگران()

سلام می خوام یه کار حسابی بکنم ... با کمک شما .! سخت نیست شما فقط قراره نظر بدبد بقیه ی کارا رو خودم می کنم شماها سخت به خودتون نگیرید .

می خوام یه موضوع حسابی برای وبلاگ راه بندازم ...

تقریباً رو تمام موضوعات می‏تونم کار کنم اما خوب می خوام یه موضوعی باشه که مخاطب داشته باشه ... یعنی مخاطبش شماها باشه . (ببین تا حالا یه نفر انقدر دوستتون داشته) آخه می‏دونید چیه شماها انقدر به من گیر دادید که نگو ... تا حالا چند بار به خودم گفتم اصلاً بی خیال وبلاگ نویسی اما خوب نمی شه!

موضوع ها رو می گم شما ها برام نظر بذارید و از بین اونا یه کدوم رو انتخاب کنید:

1) متن عاشقانه، فارقانه ، عارفانه   2) سیاسی  3) عکس و تصویر  4) طنز و جوک و اس ام اس  5) زندگینامه مشاهیر (خواننده ، ریاضیدان و ... )   6)دانلود برنامه   7) معرفی موزیک و دانلود آهنگ های جدید و درخواستی   8) دیگه خداییش بسه اینو خودتون بگید.

من به بیشترین رأی حتماً جامه ‏ی عمل می پوشونم و وبلاگ من رنگ و بوی نظر شما را می گیرد ... مطمئن باشید.


 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در جمعه 85/11/20 و ساعت 2:38 صبح | نظرات دیگران()

مطالبی که می خونید مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان هست
*
مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید ...
*
مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم ...
مشتری : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو درایو ... هنوز روی میزمه .. ببخشید ...
*
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
*
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام ... من نمی تونم پرینت کنم .
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و ...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی !
*
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم . هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...
*
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم ...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری
: نه.
*
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوست پسرم از سوپرمارکت برام خریده.
*
مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه .
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته ...
*
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه .
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم .
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید .
مشتری : باشه .
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه ... اون یکی کار می کنه!
*
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست .
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
*
یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه ...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا
ستاره.
*
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست .
مشتری : اوه، ببخشید ... Internet Explorer
*
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه !
*
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟
*
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم .
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره
بذارم؟

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/19 و ساعت 2:21 صبح | نظرات دیگران()


تقدیم به اونایی که عشق آرایش و آرایشگری‏اند...ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد تحصیلدار در پنج شنبه 85/11/5 و ساعت 2:10 صبح | نظرات دیگران()
   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

( رؤیای 24 )
محمد تحصیلدار
عشق صدای پای ما در کوچه های تنهایی است

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 293406
جستجو در صفحه

خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو